به رهی دیدم برگ خزان ، افسرده ز بیداد زمان
کز شاخه جدا بود
چو ز گلشن رو کرده نهان ، در رهگذرش باد خزان
چون پیک بلا بود
ای برگ ستم دیده پاییزی ، آخر تو ز گلشن ز چه بگریزی
روزی تو در آغوش گلی بودی ، دلداده و مدهوش گلی بودی
ای عاشق شیدا دلداده ی رسوا ، گویمت چرا فسرده ام
در گل نه صفایی باشد نه وفایی ، جز ستم ز وی نبرده ام
تیر غمش در دل بنشاندم
در غم او من جان بفشاندم
تا شد نو گل گلشن و زیب چمن
رفت آن گل من از دست ، با خارو خسی پیوست
من ماندم و صد بار گران وین پیکر بی جان
ای تازه گل گلشن ، پژمرده شوی چون من
هر برگ تو افتد به رهی افسرده و بی جان
ترانه سر ا : بیژن ترقی
آهنگساز: پرویز یاحقی
پ ن . از خواننده هایی که این ترانه زیبا رو خوندن میشه به ایرج بسطامی ، مرضیه ، شکیلا و این اواخر گروه پالت اشاره کرد .