تو مرا ياد کنی يا نکنی
باورت گر بشود گر نشود
حرفی نیست
اما نفسم می گیرد
در هوایی که نفس های تو نیست ..
متن کامل شعر ‘ تو مرا ياد کنی يا نکنی ‘ از سهراب سپهری
تو مرا ياد کنی يا نکنی
باورت گر بشود گر نشود
حرفی نیست
اما نفسم می گیرد
در هوایی که نفس های تو نیست
در هوایی كه نفس های من است
زندگی هست ولی
شادی نیست،
باورت گر بشود گر نشود
عاشقی هست ، وفاداری نیست.
من ترا ياد كنم از دل و جان
در هوایی
كه نفس های من است،
سینه ی من ای دوست
پُرِ از زخم دل است،
تو فقط باور کن
ياد تو ای سهراب
مرهم زخم من است.
تو بگو ، با چه زبان ؟
با چه دلی ؟
به همه عالم و آدم گویم
تو که رفتی
من هنوز، عطر ترا می بویم،
من هنوز در اشعارت
رد ترا می جویم.
تو مرا باور كن
در همه حال،
از ته دل
نام ترا می خوانم ..
5 دیدگاه دربارهٔ «شعر از سهراب سپهری / تو مرا»
یا خدا، سهراب اگر همچین زبان شعری داشت که به اون جایگاه نمیرسید دوست عزیز،
شعر از مولود مهدی هستش
ماله هر کسیه شعره قشنگیه بدک نیس
این که از سهراب سپهری عزیز نیست
اگه دقت کنید نوشته …یاد تو ای سهراب مرهم زخم من است …اون شاعر از سهراب یاد کرده نه اینکه سپهری اونو سروده باشه
شعر از سهراب اگه یکم شعر بخونید میفهمید شاعر ها از اسم خودشون تو شعر ها استفاده میکنن