ستاره دیده فروبست و آرمید بیا
شراب نور به رگ های شب دوید بیا
ز بس به دامن شب اشک انتظارم ریخت
گل سپیده شکفت و سحر دمید بیا
شهاب یاد تو در آسمان خاطر من
پیاپی از همه سو خطّ زر کشید بیا
ز بس نشستم و با شب حدیث غم گفتم
ز غصّه رنگ من و رنگ شب پرید بیا
به وقت مرگم اگر تازه می کنی دیدار
بهوش باش که هنگام آن رسید بیا
به گام های کسان می برم گمان که تویی
دلم ز سینه برون شد ز بس تپید بیا
نیامدی که فلک خوشه خوشه پروین داشت
کنون که دست سحر دانه دانه چید بیا
امید خاطر سیمین دل شکسته تویی
مرا مخواه از این بیش ناامید بیا ..
2 دیدگاه دربارهٔ «شعر از سیمین بهبهانی / ستاره دیده فروبست و آرمید بیا»
استاد شجریان به زیبایی تمام این شعر را در اجرایی خصوصی با نام «بزم خراباتیان » همراه بانی محمد موسوی ،ویلن یاحقی ،سه تار احمد عبادی و تار فرهنگ شریف اجرا کرده اند
اوج عشق و کمال انتظار که یک عاشق امید را نشان به دیدار یار دوخته و در اشتیاق آمدن دوست در یک شب تاریک که ستاره ها سو سو می زنند و پروین در گوشه آسمان چشمک پرانی می کند را نشان می دهد ،عشق جانسوزی که همچون شب ظلمانی به جان و تن عاشق افتاده و تنها امیدش سحر است که هنوز اندکی از شب مانده و هنوز امید به آمدن یار دارد تا خلوت کند دیدار خود را با یار . زیرا با آمدن سپیده دم نامحرمان و رقیبان دیو سیرت خلوت آن ها افشا کند ،