دسته‌ها
نثر

متن زیبا از پائولو کوئلیو / عشق، زندگی است

عشق، زندگی است.
عشق هرگز خطا نمی کند،
و زندگی تا زمانی که عشق هست، به خطا نمی رود.
در بنیان تمامی مخلوقات، عشق همچون عطیۀ برتر حاضر است؛
زیرا هنگامی که هر چیز دیگری به پایان می رسد، عشق می ماند ..

#پائولو_کوئیلو
#عطیه_برتر
رساله ای درباره عشق

دسته‌ها
نثر

نوشته زیبا از حسین وحدانی / فقط تبر نیست که به درخت می زند

فقط تبر نیست که به درخت می زند. آب که پای درخت نریزی، می خشکد. از درون می پوسد و خالی می شود. آنوقت به کوچک ترین بادِ خزانی فرو می ریزد.
عاشقانه ها همیشه که با زخمِ جفا و خیانت سرنگون نمی شوند. بیش ترشان آب نمی خورند.
همان دوستت دارم های هر روزه، همان نگاه ها و ملاحت ها، همان ها پایشان ریخته نمی شود که می میرند.
کم کم ، آرام ..

#حسین_وحدانی

دسته‌ها
نثر

متن زیبا از محمد صالح علا / محبوبم در پاییز اینجا باغ‌ها تا صبح، تا طلوعِ آفتاب بازند

محبوبم!
در پاییز اینجا باغ‌ها تا صبح، تا طلوعِ آفتاب بازند.
ای عقل مهلت بده این پاییز هم پاییزی کنم، از سال دیگر عاقل خواهم شد.
محبوب من!
فردا صبح زود آفتاب برمی‌گردد و زندگی شروع می‌شود.
پنجره‌ها، کوچه‌ها، خیابان‌ها و میدانگاهی‌ها همه روشن می‌شود و بر تاریکی نور می‌پاشند.
و یادِ تو کوران می‌کند ..

#محمد_صالح_علاء

دسته‌ها
نثر

نوشته زیبا از شیما سبحانی / نزدیک به چهل‌سالگی که باشی

نزدیک به چهل‌سالگی که باشی تازه می‌فهمی وقتی می‌گویند دلم ریخت، یعنی چه!
دلت می‌خواهد خیلی چیزها را کشف کنی.
همان چیزهایی را که تا به حال تجربه نکردی یا شاید هم تجربه کرده‌ای و فراموشت شده.
تازه دلت می‌خواهد شیطنت کنی.
حتا اگر دل‌خوشی هم از چیزی نداشته باشی.
وقتی می‌فهمم یکی پیدا شده که اینطور دلم برایش می‌لرزد، بیش‌تر از این تنهایی و یکنواختی حالم بهم می‌خورد ..

#شیما_سبحانی
من از چهل‌سالگی می‌ترسم

دسته‌ها
نثر

متن زیبا از فریبا وفی / حافظه‌ی آدم در ندارد

حافظه‌ی آدم در ندارد که آدم‌ها برای رفت و آمدشان اجازه بگیرند،
در زندگی هرکس چندنفری هستند
که برای ردشدن از مرز ذهن ویزا لازم ندارند
و خواسته و نخواسته همه جا با او هستند.
لابد تاپای گور هم ..

#فریبا_وفی
بعد از پایان

دسته‌ها
نثر

متن زیبا از صادق هدایت / به پایان فکر نکن

به پایان فکر نکن
اندیشیدن به پایان هر چیز
شیرینی حضورش را تلخ می‌کند
بگذار پایان تو را غافلگیر کند
درست مثل آغاز ..

#صادق_هدایت

دسته‌ها
نثر

متن زیبا از سهراب سپهری / من سال ها نماز خوانده ام

من سال ها نماز خوانده ام
بزرگترها می خواندند،
من هم می خواندم،
در دبستان ما را برای نماز به مسجد می بردند،
روزی در مسجد بسته بود،
بقال سر گذر گفت :
نماز را روی بام مسجد بخوانید تا چند متر به خدا نزدیکتر باشید.
مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد.

و من سال ها مذهبی ماندم
بی آنکه خدایی داشته باشم ..

#سهراب_سپهری

دسته‌ها
نثر

متن زیبا از صادق هدایت / مردم باید گشنه و محتاج و بی سواد و خرافی بمانند

مردم باید گشنه و محتاج و بی سواد و خرافی بمانند تا مطیعِ ما باشند … !
هیچ می‌دانید ما بیشتر به گدا احتیاج داریم تا گدا به ما ؟!
چون ما باید تصدیق بدهیم، اعانه جمع کنیم، غصه خوری بکنیم تا نمایش داده باشیم، و بعلاوه وجدانِ خودمان را راحت بکنیم ..

حاجی آقا
#صادق_هدایت

دسته‌ها
نثر

نوشته زیبا از ملیسا هلسترن / یک زندگی شاد در همه‌ی فرهنگ‌ها

یک زندگی شاد در همه‌ی فرهنگ‌ها و کشورها دست یافتنی است. با این حال بعد از گذشت این همه سال، هنوز که هنوز است قانون خاصی برای رسیدن به آن وجود ندارد. تازه، هر چه بیشتر تلاش کنی، کمتر بهش می‌رسی ..

#راهنمای_دوست_داشتنی_بودن_به_روش_آدری_هپبورن
#ملیسا_هلسترن

دسته‌ها
نثر

متن زیبا از نادر ابراهیمی / حکام مستبد می دانند که نمی توانند

حکام مستبد، می توانند زیر شکنجه، ما را وادار کنند که عقیده‌یی را که متعلق به خودمان نیست، ابراز کنیم؛ اما نمی توانند ما را صاحب راستین آن عقیده ی تحمیلی کنند؛ و می دانند که نمی توانند. من تحت شرایطی، ممکن است که علی رغم میل و اعتقادم فریاد بزنم:« زنده باد ظلم! جاوید باد فساد! پیروز باد استبداد! برقرار باد تمدن » اما این فریاد، از قلب و مغز من برنمی خیزد؛ و مهم این است که هم من که فریاد زننده ام این را می دانم، و هم آن کس که مرا تحت شرایط قرار داده و هم جهان خاموش ناظری که هیچ نقشی در این واقعه ندارد. این فقط نمایشی از درماندگی استبدادگرایان است ..

تکثیر تاسف انگیز پدربزرگ
#نادر_ابراهیمی