دسته‌ها
شعر

شعر از مولانا / عشق اسطرلاب اسرار خداست

قصهٔ رنجور و رنجوری بخواند
بعد از آن در پیش رنجورش نشاند

رنگ روی و نبض و قاروره بدید
هم علاماتش هم اسبابش شنید

گفت هر دارو که ایشان کرده‌اند
آن عمارت نیست ویران کرده‌اند

بی‌خبر بودند از حال درون
استعیذ الله مما یفترون

دید رنج و کشف شد بَر وِی نهفت
لیک پنهان کرد و با سلطان نگفت

رنجش از صفرا و از سودا نبود
بوی هر هیزم پدید آید ز دود

دید از زاریش کو زار دل است
تن خوش است و او گرفتار دل است

عاشقی پیداست از زاری دل
نیست بیماری چو بیماری دل

علت عاشق ز علت‌ها جداست
عشق اصطرلاب اسرار خداست

#مولانا

3 دیدگاه دربارهٔ «شعر از مولانا / عشق اسطرلاب اسرار خداست»

سلام این‌شعر از آقای شهرام محمدی است ک نه مولانا و فقط بیت عشق اسطرلاب اسرار خداست از مولانا است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *