داشتم تصوّرت میکردم
ساده
آرام
زیبا
با همان لباس آبی فیروزه ای
و آن دامن بلند گل دار
اولین لبخندی که زدم
خدا کنارم نشست
دست هایش را زیر چانه اش زد
نگاهم کرد و گفت
زیباست ها ..
دستهها
داشتم تصوّرت میکردم
ساده
آرام
زیبا
با همان لباس آبی فیروزه ای
و آن دامن بلند گل دار
اولین لبخندی که زدم
خدا کنارم نشست
دست هایش را زیر چانه اش زد
نگاهم کرد و گفت
زیباست ها ..